برير بن خضير همداني كوفي
- توضیحات
- منتشر شده در جمعه, 01 آبان 1394 06:14
نفحات صبح؛ در متن زیر اشاره ای کوتاه به معرفی یاران باوفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام میکنیم.یارانی که جانانه و عاشقانه شور شیدایی رابا اخلاصی تمامدر راه امام و مقتدای خویش نثار کردند..
«برير عبدالرحمن انصاري» از نيكان و تابعين امام همام، علي بن ابيطالب عليهالسلام است. او از بزرگان و قاريان مسجد كوفه و تفسيرنگاري پرهيزگار و از بزرگان و شرافتمندان قبيله همدان و ساكن كوفه بود.(۱) «برير» دايي «ابواسحاق عمرو همداني سبعي» است. ابواسحاق نيز از جمله تابعين (كساني كه پيامبر را با يك واسطه درك كردهاند) و از اهل كوفه بوده است. او چهل سال نماز صبح خود را به وضوي نماز عشاء به جاي ميآورد، و هر شب يك ختم قرآن ميكرد. در زمان او كسي عابدتر از او نبوده، و مورد اعتماد امام سجاد عليهالسلام و اهل حديث نيز بوده است.(۲) وقتي خبر حركت امام حسين عليهالسلام از مدينه منوره به مكه معظمه در كوفه پيچيد، برير از كوفه به سوي مكه حركت كرد تا به جمع ياران امام بپيوندد، و تا آخر امام را همراهي نمود.(۳)
برير و تجديد عهد با امام حسين
دومين روز محرم الحرام بود، امام و ياران وارد كربلا شدند. آن حضرت خطبهاي خواند. پس از آن، ياران يكي پس از ديگري با امام تجديد ميثاق كردند. اما «برير» پس از «زهير» از جاي برخاست و گفت: «يابن رسول الله! لقد من الله بك علينا ان نقاتل بين يديك، تقطع فيك اعضائنا، ثم يكون جدك شفيعا يوم القيامة؛(۴) اي پسر رسول خدا! خداي تعالي وجود مباركت را بر ما منت نهاده. در ركاب شما نبرد ميكنيم، در راه شما اعضاي بدنمان تكهتكه ميشود. سپس در روز قيامت جد شما شفيع ما ميشود».
شب عاشوراي برير
سختترين شبي كه بر اهل بيت عليهمالسلام گذشت شب عاشورا بود؛ اما حالت «برير» در آن شب ديدني بود. او در آن شب با «عبدالرحمن» مزاح و شوخي ميكرد. «عبدالرحمن» به او اشكال گرفت كه اين ساعت، زمان شوخي و بذلهگويي نيست. «برير» در پاسخ گفت: «اي برادر! قوم و تبار من ميدانند كه زماني كه جوان بودهام اهل بذلهگويي نبودهام، چه رسد به زمان پيري و كهولت سن. اما من واقفم به آن چه به زودي ملاقاتش خواهيم كرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعين حمله اين قوم با آن شمشيرهايشان است، چقدر مايلم آن زمان هم اكنون باشد»(۵).
.
مباهله و شهادت برير
در روز عاشورا «يزيد بن معقل» فرياد زد: «اي برير! رفتار خداوند با خودت را چگونه ديدي؟» برير پاسخ گفت: «جز خوبي از خداوند بر خودم و جز بدي بر توچيزي نديدم» يزيد گفت: «پيش از اين دروغگو نبودي، امروز دروغ ميگويي. آيا به ياد داري روزي را كه در بنيلوذان با هم قدم ميزديم و تو ميگفتي معاويه گمراه است و امام هدايت، علي بن ابيطالب است» برير گفت: «آري، و به درستي اين مطلب شهادت ميدهم» يزيد گفت: «و من شهادت ميدهم تو از گمراهان هستي».برير او را به مباهله فراخواند. هر دو، دست به آسمان برداشتند و از خداي سبحان خواستند كه خود، دروغگو را رسوا سازد و او را بكشد و سپس به نبرد پرداختند. برير ضربتي به كلاهخود او زد كه مغزش متلاشي شد و از شدت ضربت برير، شمشير در فرق او گير كرده بود و «برير» تلاش ميكرد كه آن را از فرق او بيرون كشد، در آن گيرودار «رضي بن منقذ عبدي» به برير حمله كرد. هر دو دست به گريبان يكديگر داشتند كه برير او را بر زمين افكند و بر سينه او نشست. رضي ياران خود را فراخواند و از آنان كمك طلبيد. «كعب بن جابر عمرو اسدي» از پشت سر به برير حمله كرد. در اين هنگام «عفيف بن زهير» (كه خود از سپاهيان ابنسعد بود) فرياد زد: «اين برير بن خضير قاري بزرگي است كه بر ما در مسجد كوفه قرآن تلاوت ميكرد» كعب به گفتار منادي اعتنايي نكرد و نيزه خود را به كمر برير كوبيد. در اين حال بود كه برير بر روي سينه رضي افتاد و در حالي كه صورت رضي را به دندان گرفته بود از روي او به زمين افتاد و كعب با شمشير، ضربهاي به يار وفادار حسين عليهالسلام زد، و او را به شهادت رساند. پس از آن كه كعب به سوي اهل و اعيال خود بازگشت، «نوار» - همسر او - برخورد تندي با شوهرش كرد و گفت: «آيا تو بر فرزند فاطمه حملهور شدي و سيد قراء را كشتي؟ عجب كار بزرگي را به انجام رساندي! سوگند به خدا ديگر با تو كلامي سخن نخواهم گفت».(۱۰)
درسي كه ميتوان گرفت:داستان مسيحيان «نجران» در قرآن شريف اين گونه آمده: پيامبر اسلام به احتجاج برخاست و آخرالامر حاضر به مباهله شدند تا اين كه هر كدام از خداي تعالي بخواهند، حق روشن شود. هنگامي كه پنج تن آل عبا براي مباهله حضور يافتند، علماي مسيح از مباهله با پنج تن آل عبا عليهمالسلام سر باز زدند و خود را در مخاطره قرار ندادند. در هر حال، يكي از راههاي مجادله با اهل باطل، مباهله است كه مورد تأييد قرآن است.(۱۱)
ادامه دارد...
------------------------------------------------------
پی نوشتها:
(۱) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۱۲۴
(۲) مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۵
(۳) در برخي مقاتل است كه «فجائه الحسين عليهالسلام، فبكي، و وضع فره؛ امام آمد، بر او گريست و صورت به صورت او نهاد» سپس آمده «ففتح عينيه و راه فتبسم، ثم صار الي ربه» مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۳، پس از اين بود كه «اسلم» چشم خود را باز كرد، و همين كه امام را ديد تبسمي كرد و به سوي پروردگارش شتافت.
(۴) ابصار العين، ص ۹۶
(۵) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵؛ ابصار العين، ص ۱۲۱
(۶) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۶۱
(۷) ابصار العين، ص ۱۲۱
(۸) اللهوف، ص ۳۵
(۹) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۵
(۱۰) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۴
(۱۱) افجزاء محمد هذا؟

تصاویری از مراسم عزاداری و مقتل خوانی در ظهر روز عاشورا

تصاویری از متن و حاشیه های شب تاسوعا در هیئت فاطمیون قم
